سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رهپویان حقیقت

بسا یک خوردن که مانع شود لذّت از خوردنیها را بردن . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط: سمیه

خدا را شکر ... شنبه 86 بهمن 20 5:4 عصر

الحمدلله رب العالمین

خدا را شکرکه تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم. این یعنی او زنده و سالم در کنار من خوابیده است.

I am thankful for the husband who snoser all night, because that means he is healthy. and alive at home asleep with me


خدا را شکرکه دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است. این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمی زند.

I am thankful for my teenage daughter who is complaining about doing dishes, because that means she is at home not on the street


خدا را شکرکه مالیات می پردازم. این یعنی شغل و در آمدی دارم و بیکار نیستم.

I am thankful for the taxes that I pay, because it means that I am employed


خدا را شکرکه باید ریخت و پاش های بعد از مهمانی را جمع کنم. این یعنی در میان دوستانم بوده ام.

I am thankful for the mess to clean after a party, because it means that I have been surrounded by friends


خدا را شکرکه لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند. این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم.

I am thankful for the clothes that a fit a little too snag, because it means I have enough to eat


خدا را شکرکه در پایان روز از خستگی از پا می افتم. این یعنی توان سخت کار کردن را دارم.

I am thankful for weariness and aching muscles at the end of the day, because it means I have been capable of working hard


خدا را شکرکه باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم. این یعنی من خانه ای دارم.

I am thankful for a floor that needs mopping and windows that need cleaning, because it means I have a home


خدا را شکرکه در جائی دور، جای پارک پیدا کردم. این یعنی هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبیلی برای سوار شدن.

I am thankful for the parking spot I find at the farend of the parking lot, because it means I am capable of walking and that I have been blessed with transportation


خدا را شکرکه سرو صدای همسایه ها را می شنوم. این یعنی من توانائی شنیدن دارم.

I am thankful for the noise I have to bear from neighbors, because it means that I can hear


خدا را شکرکه این همه شستنی و اتو کردنی دارم. این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم.

I am thankful for the pile of laundry and ironing, because it means I have clothes to wear


خدا را شکرکه هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم. این یعنی من هنوز زنده ام.

I am thankful for the alarm that goes off in the early morning house, because it means that I am alive


خدا را شکرکه گاهی اوقات بیمار می شوم. این یعنی به یاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم.

I am thankful for being sick once in a while, because it reminds me that I am healthy most of the time


خدا را شکرکه خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می کند. این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم.

I am thankful for the becoming broke on shopping for new year, because it means I have beloved ones to buy gifts for them
خدا را شکر... خدا را شکر... خدا را شکر


نظرات شما ()

نوشته شده توسط: علی

به دنیا دل نبندیم جمعه 86 بهمن 19 10:47 صبح

مردی جهانگرد شنید روحانی مقدسی در سرزمین خاور زندگی می کند. وسایلش را جمع کرد تا برود و شکوه و عظمت او را ببیند. وقتی به خانه روحانی رسید او را در کلبه محقری تنها یافت در حالی که درآن خانه جز یک قفسه کتاب و میز و صندلی چیزی وجود نداشت. مرد جهانگرد از روحانی پرسید:
« پس وسایل خانه شما کجاست؟ » روحانی پرسید؟ « وسایل تو کجاست؟ » مرد جهانگرد پاسخ داد: « من وسیله ای ندارم اینجا مسافرم » روحانی نیز پاسخ داد: « من هم وسیله ای ندارم. اینجا مسافرم » .


نظرات شما ()

نوشته شده توسط: اباصلت فیضی

اسرار موفقیت (2) پنج شنبه 86 بهمن 18 9:17 صبح

این متن رو تقدیم می کنم به دوستانی که به هر علتی ناراحتی دارن وآرامش خودشون رو از دست دادند.امیدوارم کمکی بهشون بشه.
گزیده های کوتاهی از: کتاب تکنولوژی فکر؛ نوشته دکترعلیرضا آزمندیان
چگونه میتوان ضمیر ناخودآگاه را به مسیردرستی هدایت کرد؟
مهمترین موضوع اینه که ضمیر ناخودآگاه، متناسب باهر سیگنالی که در هر لحظه دریافت میکنه، باور و روحیه ای میسازه ویا سیستمی را در بدن انسان ویا بیرون از بدن در دنیای خارج کنترل میکنه. بنابراین در تمام لحظه ها باید مراقب باشیم که ضمیر ناخودآگاه فقط سیگنالهای خوب رو از طریق حواس پنجگانه و فکر ما دریافت کنه.
چند نمونه عبارتنداز: استفاده نکردن از کلمه وجمله های منفی مثل: خاک برسرم، مرده شور، من بدشانسم، من بدبختم، خنگم، کی میشه بمیرم راحت بشم، نمیتونم، نمیشه، دنیا چقدر بده، دنیا اومدم که فقط عذاب بکشم، من همیشه مریضم، هیچکی منو دوست نداره، من بدم... اعم ازاینکه این حرفهارو به خودمون بزنیم یا به دیگران، هر کدومش یه سیگنال منفی و مخرب به ضمیر ناخودآگاه میده. مثلاً وقتی کسی میگه: « من بدشانسم »، ضمیر ناخودآگاهش این سیگنال رو میگیره و به شکل یه باور در نظام باورهای اون نفر در میاره و ضمن اثر منفی در روحیه و شخصیتش، در دنیای بیرون هم در همین راستا عمل میکنه، یعنی در راستای بدشانسی اون طرف، دیگه برای خوشبختیش تلاشی نمیکنه، چون خود اون نفر به ضمیر ناخودآگاهش باور داده که بدشانسه.
استفاده از کلمه ها وجمله های مثبت مثل: زیبا، آرام، آرامش، عشق، دوست داشتن، پیروزی، خوشبختی، شادی، میتونم، توانا هستم، خوبم، سالمم ... تاجایی که میتونیم در فکر یا گفتار از کلمه ها یا جمله هایی که این واژه ها رو دارن باید استفاده کنیم. اینها سیگنالهای مثبت، سازنده وقدرتمندی به ضمیر ناخودآگاه میفرستن و ضمیر ناخودآگاه عین همون رو در زندگی بوجود میاره.
مثلا وقتی میگیم: « من چقدر خوشبختم، چطوری میتونم خوشبختتر بشم؟» اولاً ضمیر ما باور میکنه که ما خوشبختیم واین موضوع رو در نظام باورهای ما قرار میده وبر همین اساس هم شروع به ساختن روحیه وشخصیت خوب برای ما میکنه. ثانیاً چون پرسیدیم که « چطوری میتونم خوشبخت تر بشم؟»، ضمیر ناخودآگاه در « شعور نامحدود جهان » یا « infinite intelligence » شروع به گشتن میکنه تا راه خوشبخت تر شدن رو پیدا وبه ما الهام کنه یا اونو در مسیر ما قرار بده.
ما باید تعدادی جمله زیبا و آرامش بخش که بهمون بیشتر اثر دارند بسازیم و در هر فرصتی اونها رو برای خودمون تکرار بکنیم. مثل: خدای مهربون منو دوست داره و در همه امور زندگی به من کمک می کنه. من همیشه منتظراتفاقهای خوب تو زندگیم هستم. همیشه ازوجود و چهره من شادی، انرژی وعشق ساطع میشه. من تا آخر عمر به سلامت زندگی میکنم. من در کمال آرامش زندگی میکنم و همیشه روحیه ای شاد وچهره ای خندان دارم. ممکنه شما جمله هایی بگین که اثر قویتری بهتون داشته باشه. هیچوقت نباید خودمون رو سرزنش کنیم. البته این مورد با پذیرفتن اشتباه وسعی دراصلاح اون فرق میکنه. سرزنش ومحکوم کردن مداوم خود به خاطر عمل اشتباهی در گذشته، ضمن اثر منفی در روحیه، به ضمیر ناخوآگاه هم سیگنال بد میفرسته. استفاده از قدرت تمرکزیا « power of focus »، تمرکز روی موضوعات خوب، روحیه شاد وفکر مثبت ایجاد میکنه و تمرکز روی خاطرات تلخ یا موضوعهای ناراحت کننده، یأس و افسردگی میاره. از این خاصیت در برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه استفاده میشه. اگه برای مدتی بطور مداوم ذهن و فکر خودمون رو متوجه سوژه های زیبا کنیم، به مرور زمان عادت می کنیم که همیشه به زیبائیهای زندگی فکر کنیم و تبدیل به انسان مثبتی میشیم که آرامش و نشاط درونی داره. دیدن نیمه پر یا خالی لیوان، تا حدود زیادی عادتیه، فقط کافیه چند وقتی مثبت بینی رو به زور هم که شده انجام بدیم، تا بعد از مدتی، دیدن نیمه پر لیوان به شکل عادت در بیاد؛ بنابراین ضمن توجه به موضوع های خوشایند، سعی کنیم برای تمام اتفاقها یه تفسیر مثبت پیدا کنیم ...

مبادا برای پر کردن خلاءهای زندگی ات به دنبال دیگران بگردی و وجود خلاق و توانمند خویش را نادیده انگاری. مبادا کمالت را در دیگران بجویی و خوشبختی و سعادت، آرامش و رضایت را کیمیایی در دست دیگران بدانی. لازم نیست نیمه مکمل کسی باشی یا کسی بیاید و نیمه ناتمام تورا کامل کند زیرا ارتباطی این گونه و دیدگاه و نگرشی این چنین، از همان ابتدا محکوم به شکست است. همین که فکر ناقص بودن را به ضمیر ناخودآگاه خود راه میدهی و به انتظار ناجی مقدسی می نشینی که چراغ زندگی ات را روشن کند و تورا به خود بشناساند، ناخودآگاه، ضعف و کمبود و احساس عدم شایستگی و عدم اعتماد به نفس را به خویش القاء کرده ای. آری من برای رسیدن به آرامش و خوشبختی، قبل از هر چیز باید در توقعات و روابطم با دیگران تجدید نظر کنم و این چنین می کنم. نه نقش مظلوم را بازی می کنم که به همه پیام میدهد: «من خوبم و تو بدی،  من بیشتر وقت گذاشتم و تو کمتر، من بیشتر زحمت کشیدم و تو تن پروری کردی و ...» و نه نقش قربانی که انسان ستمدیده ای است که خود را به انحاء مختلف فدا کرده است. او کسی است که به بد زیستن، معتاد است. دیوار کوتاهی است که هر کس از آن بالا می رود و اسب رامی است که به هر کسی سواری می دهد و بار هر کسی را به دوش می کشد...

کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من و این که هیچ کس، قادر نیست بهتر از خودم به من کمک کند. من هرگز به انتظار دیگران نمی نشینم و وقت ارزشمند و گرانبهای خود را صرف انتظار برای آمدن آنهایی که شاید هرگز نیایند و شاید هرگز به نیازم پی نبرند، تلف نمی کنم.


نظرات شما ()

   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
«استاد دانشگاه» یعنی چه؟
این متن را برای کسانی که سلامتیشان برایتان مهم است بفرستید!
تیترها جای متن ها را گرفته اند!
وضعیت وبلاگ و وبلاگ نویسی در جهان
[عناوین آرشیوشده]

شنبه 103 آذر 3

امروز: 81 بازدید

دیروز: بازدید

فهرست

[خـانه]

[ RSS ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

پیوندهای روزانه

راوی [60]
شبکه علمی کشور ایران [29]
اوضاع جوی [52]
وب سایت های ایران [23]
پایگاه اطلاع رسانی ایران سینا [65]
معادن ایران [102]
سازمان خبری خودرو و صنایع وابسته [71]
لینک های مفید ایران [99]
اخبار گروه صنعتی ایران خودرو [35]
قرآن/حافظ/مولوی/سعدی/شاهنامه [59]
شعر ایران [44]
شعر و ادب [37]
مقالات تخصصی [43]
[آرشیو(13)]

آشنایی با من

رهپویان حقیقت
مدیر وبلاگ : اباصلت فیضی[32]
نویسندگان وبلاگ :
سمیه
سمیه (@)[7]

علی (@)[7]


Great minds discuss ideas مغزهای بزرگ، درخصوص ایده ها صحبت می کنند. Average minds discuss events مغزهای متوسط، در مورد حوادث بحث می کنند. Small minds discuss people مغزهای کوچک، درباره مردم بحث می کنند. ::::::::::::::::::::::::::::::::: بامعرفت ها ذکر مأخذ می کنند!

لوگوی خودم

رهپویان حقیقت

اوقات شرعی

حضور و غیاب

یــــاهـو

لوگوی دوستان












































































آرشیو

اطلاع رسانی[14] . شخصی[6] . اخلاق و عرفان[5] . ادبیات[4] . رفتار اجتماعی[4] . اخبار[2] . ازدواج . بسیج . توییتر . تکنوراتی . کامپیوتر . مذهب . منبع . نحوه وبلاگ نویسی . هنر . وبلاگ . وبلاگ نویسی .

آرشیو

اخلاق و عرفان
مذهب
رفتار اجتماعی
شخصی
ادبیات
اطلاع رسانی
اخبار
کامپیوتر
زمستان 1388
پاییز 1387

اشتراک

 

طراح قالب

www.parsiblog.com

تعداد 78903 بازدید