سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رهپویان حقیقت

دانش، چراغ خرد است . [امام علی علیه السلام]

نوشته شده توسط: سمیه

اسرار موفقیت (3) پنج شنبه 86 بهمن 18 6:36 عصر

بهترین روش برای زندگی کردن

زندگی زیباست ای زیبا پسند ::: زیبه اندیشان به زیبایی رسندولتر می گوید: ما هرگز زندگی نمی کنیم ما همیشه در انتظار زندگی هستیم. ما بجای آنکه همین امروز خوشحال باشیم به امید یک آینده خوب و خوش نشسته ایم و به همین خاطر امروزمان را از دست می دهیم. ما وقت بیشتر می خواهیم پول بیشتر می خواهیم شغل بهتر می خواهیم بازنشستگی می خواهیم مسافرت و تعطیلات می خواهیم و امروز برای همین از دست خواهد رفت و ما به این مسأله اصلاً توجهی نمی کنیم. هنری واردبیچر می گوید: مهم نیست در آینده چه چیزی پیش می آید اگر امروز می توانی غذا بخوری از نور خورشید تابان لذت ببری و با دوستانت بگویی و بخندی پس خدا را شکر کن و از امروز لذت ببر به گذشته نگاه نکن و به آینده کاری نداشته باش تو از امروز خود مطمئنی پس این شانس بزرگ را از دست نده و قدر آن را بدان. از اتفاقات بد گذشته درس بگیرید و در مورد اتفاقاتی که ممکن است در آینده به وقوع بپیوندد نگرانی نداشته باشید. نگرانی برای سلامتی انسان مضر است، کمکی به آینده نمی کند و گذشته را هم پاک نمی کند. رالف والدوامرسون می گوید: هر روز را همان روز به پایان ببرید و کنار بگذارید هر آنچه از دستتان برآمده است انجام داده اید آنها را فراموش کنید فردا روز دیگری است و باید با روحی بزرگ و توانایی وصف ناپذیر آن را آغاز نمایید هر روز را پیش از شروع روز بعد تمام کنید و دیواری محکم بین دیروز و امروز خود بکشید این کار را با صبر و حوصله انجام دهید. بودا می گوید: در گذشته زندگی نکنید و به آینده فکر نکنید فکر خود را روی همین لحظه متمرکز کنید.


نظرات شما ()

نوشته شده توسط: اباصلت فیضی

اسرار موفقیت (2) پنج شنبه 86 بهمن 18 9:17 صبح

این متن رو تقدیم می کنم به دوستانی که به هر علتی ناراحتی دارن وآرامش خودشون رو از دست دادند.امیدوارم کمکی بهشون بشه.
گزیده های کوتاهی از: کتاب تکنولوژی فکر؛ نوشته دکترعلیرضا آزمندیان
چگونه میتوان ضمیر ناخودآگاه را به مسیردرستی هدایت کرد؟
مهمترین موضوع اینه که ضمیر ناخودآگاه، متناسب باهر سیگنالی که در هر لحظه دریافت میکنه، باور و روحیه ای میسازه ویا سیستمی را در بدن انسان ویا بیرون از بدن در دنیای خارج کنترل میکنه. بنابراین در تمام لحظه ها باید مراقب باشیم که ضمیر ناخودآگاه فقط سیگنالهای خوب رو از طریق حواس پنجگانه و فکر ما دریافت کنه.
چند نمونه عبارتنداز: استفاده نکردن از کلمه وجمله های منفی مثل: خاک برسرم، مرده شور، من بدشانسم، من بدبختم، خنگم، کی میشه بمیرم راحت بشم، نمیتونم، نمیشه، دنیا چقدر بده، دنیا اومدم که فقط عذاب بکشم، من همیشه مریضم، هیچکی منو دوست نداره، من بدم... اعم ازاینکه این حرفهارو به خودمون بزنیم یا به دیگران، هر کدومش یه سیگنال منفی و مخرب به ضمیر ناخودآگاه میده. مثلاً وقتی کسی میگه: « من بدشانسم »، ضمیر ناخودآگاهش این سیگنال رو میگیره و به شکل یه باور در نظام باورهای اون نفر در میاره و ضمن اثر منفی در روحیه و شخصیتش، در دنیای بیرون هم در همین راستا عمل میکنه، یعنی در راستای بدشانسی اون طرف، دیگه برای خوشبختیش تلاشی نمیکنه، چون خود اون نفر به ضمیر ناخودآگاهش باور داده که بدشانسه.
استفاده از کلمه ها وجمله های مثبت مثل: زیبا، آرام، آرامش، عشق، دوست داشتن، پیروزی، خوشبختی، شادی، میتونم، توانا هستم، خوبم، سالمم ... تاجایی که میتونیم در فکر یا گفتار از کلمه ها یا جمله هایی که این واژه ها رو دارن باید استفاده کنیم. اینها سیگنالهای مثبت، سازنده وقدرتمندی به ضمیر ناخودآگاه میفرستن و ضمیر ناخودآگاه عین همون رو در زندگی بوجود میاره.
مثلا وقتی میگیم: « من چقدر خوشبختم، چطوری میتونم خوشبختتر بشم؟» اولاً ضمیر ما باور میکنه که ما خوشبختیم واین موضوع رو در نظام باورهای ما قرار میده وبر همین اساس هم شروع به ساختن روحیه وشخصیت خوب برای ما میکنه. ثانیاً چون پرسیدیم که « چطوری میتونم خوشبخت تر بشم؟»، ضمیر ناخودآگاه در « شعور نامحدود جهان » یا « infinite intelligence » شروع به گشتن میکنه تا راه خوشبخت تر شدن رو پیدا وبه ما الهام کنه یا اونو در مسیر ما قرار بده.
ما باید تعدادی جمله زیبا و آرامش بخش که بهمون بیشتر اثر دارند بسازیم و در هر فرصتی اونها رو برای خودمون تکرار بکنیم. مثل: خدای مهربون منو دوست داره و در همه امور زندگی به من کمک می کنه. من همیشه منتظراتفاقهای خوب تو زندگیم هستم. همیشه ازوجود و چهره من شادی، انرژی وعشق ساطع میشه. من تا آخر عمر به سلامت زندگی میکنم. من در کمال آرامش زندگی میکنم و همیشه روحیه ای شاد وچهره ای خندان دارم. ممکنه شما جمله هایی بگین که اثر قویتری بهتون داشته باشه. هیچوقت نباید خودمون رو سرزنش کنیم. البته این مورد با پذیرفتن اشتباه وسعی دراصلاح اون فرق میکنه. سرزنش ومحکوم کردن مداوم خود به خاطر عمل اشتباهی در گذشته، ضمن اثر منفی در روحیه، به ضمیر ناخوآگاه هم سیگنال بد میفرسته. استفاده از قدرت تمرکزیا « power of focus »، تمرکز روی موضوعات خوب، روحیه شاد وفکر مثبت ایجاد میکنه و تمرکز روی خاطرات تلخ یا موضوعهای ناراحت کننده، یأس و افسردگی میاره. از این خاصیت در برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه استفاده میشه. اگه برای مدتی بطور مداوم ذهن و فکر خودمون رو متوجه سوژه های زیبا کنیم، به مرور زمان عادت می کنیم که همیشه به زیبائیهای زندگی فکر کنیم و تبدیل به انسان مثبتی میشیم که آرامش و نشاط درونی داره. دیدن نیمه پر یا خالی لیوان، تا حدود زیادی عادتیه، فقط کافیه چند وقتی مثبت بینی رو به زور هم که شده انجام بدیم، تا بعد از مدتی، دیدن نیمه پر لیوان به شکل عادت در بیاد؛ بنابراین ضمن توجه به موضوع های خوشایند، سعی کنیم برای تمام اتفاقها یه تفسیر مثبت پیدا کنیم ...

مبادا برای پر کردن خلاءهای زندگی ات به دنبال دیگران بگردی و وجود خلاق و توانمند خویش را نادیده انگاری. مبادا کمالت را در دیگران بجویی و خوشبختی و سعادت، آرامش و رضایت را کیمیایی در دست دیگران بدانی. لازم نیست نیمه مکمل کسی باشی یا کسی بیاید و نیمه ناتمام تورا کامل کند زیرا ارتباطی این گونه و دیدگاه و نگرشی این چنین، از همان ابتدا محکوم به شکست است. همین که فکر ناقص بودن را به ضمیر ناخودآگاه خود راه میدهی و به انتظار ناجی مقدسی می نشینی که چراغ زندگی ات را روشن کند و تورا به خود بشناساند، ناخودآگاه، ضعف و کمبود و احساس عدم شایستگی و عدم اعتماد به نفس را به خویش القاء کرده ای. آری من برای رسیدن به آرامش و خوشبختی، قبل از هر چیز باید در توقعات و روابطم با دیگران تجدید نظر کنم و این چنین می کنم. نه نقش مظلوم را بازی می کنم که به همه پیام میدهد: «من خوبم و تو بدی،  من بیشتر وقت گذاشتم و تو کمتر، من بیشتر زحمت کشیدم و تو تن پروری کردی و ...» و نه نقش قربانی که انسان ستمدیده ای است که خود را به انحاء مختلف فدا کرده است. او کسی است که به بد زیستن، معتاد است. دیوار کوتاهی است که هر کس از آن بالا می رود و اسب رامی است که به هر کسی سواری می دهد و بار هر کسی را به دوش می کشد...

کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من و این که هیچ کس، قادر نیست بهتر از خودم به من کمک کند. من هرگز به انتظار دیگران نمی نشینم و وقت ارزشمند و گرانبهای خود را صرف انتظار برای آمدن آنهایی که شاید هرگز نیایند و شاید هرگز به نیازم پی نبرند، تلف نمی کنم.


نظرات شما ()

نوشته شده توسط: اباصلت فیضی

مثالی در مورد مدیریت زمان دوشنبه 86 بهمن 8 5:30 عصر

یک کارشناس مدیریت زمان که در حال صحبت برای عده ای از دانشجویان بود، برای تفهیم موضوع، مثالی به کار برد که دانشجویان هیچ وقت آن را فراموش نخواهند کرد.
او همانطور که روبروی این گروه از دانشجویان نشسته بود گفت:
"بسیار خوب، دیگر وقت امتحان است!"
سپس یک کوزه دهان گشاد را از زیر میز بیرون کشید و آن را روی میز گذاشت.
پس از آن تعدادی قلوه سنگ که هر کدام به اندازه ی یک مشت بود را یک به یک و با دقت درون کوزه چید.
وقتی کوزه پر شد و دیگر هیچ سنگی در آن جا نمی گرفت از دانشجویان پرسید:
"آیا کوزه پر است؟“
همه با هم گفتند: بله
 او گفت: واقعاً؟
سپس یک سطل شن از زیر میزش بیرون آورد. مقداری از شن ها را روی سنگ های داخل کوزه ریخت و کوزه را تکان داد تا دانه های شن خود را در فضای خالی بین سنگ ها جای دهند.
بار دیگر پرسید: "آیا کوزه پر است؟“
این بار کلاس از او جلوتر بود، یکی از دانشجویان پاسخ داد:  احتمالا نه!
او گفت: ”صحیح“ و سپس یک سطل ماسه از زیر میز بیرون آورد و ماسه ها را داخل کوزه ریخت.
ماسه ها در فضای خالی بین سنگ ها و دانه های شن جای گرفتند.
او بار دیگر  سوال خود را تکرار کرد و این بار منتظر پاسخ نشد.
در این موقع یک پارچ آب از زیر میز بیرون آورد و شروع به ریختن آب در داخل کوزه کرد تا وقتی که کوزه لب به لب پر شد. سپس رو به کلاس کرد و پرسید :
"چه کسی می تواند بگوید نکته این مثال در چه بود؟"
یکی از دانشجویان مشتاق دستش را بلند کرد و گفت: این مثال می خواهد به ما بگوید که برنامه زمانی ما هر چقدر هم که فشرده باشد، اگر واقعا سخت تلاش کنیم همیشه می توانیم کارهای بیشتری در آن بگنجانیم.
استاد پاسخ داد: نه
نکته این نیست، حقیقتی که این مثال به ما می آموزد این است که اگر سنگ های بزرگ را اول نگذارید، هیچ وقت فرصت پرداختن به آن ها را نخواهید یافت!
سنگ های بزرگ زندگی شما کدام ها هستند؟
فرزندتان، محبوبتان، تحصیلتان، رویاهایتان، انگیزه های با ارزش، آموختن به دیگران، انجام کارهایی که به آن عشق می ورزید، زمانی برای خودتان، سلامتی تان و ..."
به یاد داشته باشید که ابتدا این سنگ ها ی بزرگ را بگذارید، در غیر این صورت
هیچ گاه به آن ها دست نخواهید یافت.
اگر با کارهای کوچک (شن و ماسه) خود را سرگرم و خسته کنید، زندگی خود را با کارهای کوچکی که اهمیت زیادی ندارند پر می کنید و هیچ گاه وقت کافی و مفید برای کارهای بزرگ و مهم (سنگ های بزرگ) نخواهید داشت.
پس امشب یا فردا صبح، هنگامی که به این داستان کوتاه فکر می کنید، این سوال را از خود بپرسید:
"سنگ های بزرگ زندگی من کدام اند؟”
آنگاه
اول آنها را در کوزه خود بگذارید!

 


نظرات شما ()

   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
«استاد دانشگاه» یعنی چه؟
این متن را برای کسانی که سلامتیشان برایتان مهم است بفرستید!
تیترها جای متن ها را گرفته اند!
وضعیت وبلاگ و وبلاگ نویسی در جهان
[عناوین آرشیوشده]

چهارشنبه 103 آذر 7

امروز: 38 بازدید

دیروز: بازدید

فهرست

[خـانه]

[ RSS ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

پیوندهای روزانه

راوی [60]
شبکه علمی کشور ایران [29]
اوضاع جوی [52]
وب سایت های ایران [23]
پایگاه اطلاع رسانی ایران سینا [65]
معادن ایران [102]
سازمان خبری خودرو و صنایع وابسته [71]
لینک های مفید ایران [99]
اخبار گروه صنعتی ایران خودرو [35]
قرآن/حافظ/مولوی/سعدی/شاهنامه [59]
شعر ایران [44]
شعر و ادب [37]
مقالات تخصصی [43]
[آرشیو(13)]

آشنایی با من

رهپویان حقیقت
مدیر وبلاگ : اباصلت فیضی[32]
نویسندگان وبلاگ :
سمیه
سمیه (@)[7]

علی (@)[7]


Great minds discuss ideas مغزهای بزرگ، درخصوص ایده ها صحبت می کنند. Average minds discuss events مغزهای متوسط، در مورد حوادث بحث می کنند. Small minds discuss people مغزهای کوچک، درباره مردم بحث می کنند. ::::::::::::::::::::::::::::::::: بامعرفت ها ذکر مأخذ می کنند!

لوگوی خودم

رهپویان حقیقت

اوقات شرعی

حضور و غیاب

یــــاهـو

لوگوی دوستان












































































آرشیو

اطلاع رسانی[14] . شخصی[6] . اخلاق و عرفان[5] . ادبیات[4] . رفتار اجتماعی[4] . اخبار[2] . ازدواج . بسیج . توییتر . تکنوراتی . کامپیوتر . مذهب . منبع . نحوه وبلاگ نویسی . هنر . وبلاگ . وبلاگ نویسی .

آرشیو

اخلاق و عرفان
مذهب
رفتار اجتماعی
شخصی
ادبیات
اطلاع رسانی
اخبار
کامپیوتر
زمستان 1388
پاییز 1387

اشتراک

 

طراح قالب

www.parsiblog.com

تعداد 79038 بازدید