نوشته شده توسط:
اباصلت فیضی
پدرم اینجوری بود وقتی من...
|
چهارشنبه 86 بهمن 17 12:25 عصر
|
4ساله بودم: پدر هرکاری رو می تونه انجام بده. 5ساله بودم: پدرم خیلی چیزها رو میدونه. 6ساله بودم: پدرم از پدر تو باهوش تره. 8ساله بودم: پدرم همه چیز رو هم نمی دونه. 10ساله بودم: اون موقع ها که پدرم، پسربچه بود، همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت. 12ساله بودم: خب طبیعیه، پدر هیچی در این مورد نمیدونه، دیگه پیرتر از اونه که بچگی اش یادش بیاد. 14ساله بودم: زیاد حرفهای پدرمو تحویل نگیر، اون خیلی امله. 21ساله بودم: پناه برخدا! بابا به طرز مأیوس کننده ای از رده خارجه. 25ساله بودم: پدر یه چیزهایی درباره این موضوع می دونه. 30ساله بودم: بد نیست از پدر بپرسم نظرش درباره این موضوع چیه، هر چی باشه خیلی تجربه داره. 35ساله بودم: تا وقتی با پدر حرف نزنم دست به هیچ کاری نمی زنم. 40ساله بودم: مونده ام که پدر چه طوری از پس این کار برآمد؟ چه قدر عاقله و چه قدر تجربه داره. 50ساله بودم: حاضر بودم همه چیز رو بدم که پدر برگرده تا من بتونم باهاش درباره همه چیز حرف بزنم. افسوس که قدر هوش و تجربه شو ندونستم چه قدر با درایت بود. خیلی چیزها می شد ازش یاد گرفت!
|
|
نظرات شما ()
|
نوشته شده توسط:
اباصلت فیضی
اگر کسی را دوست داری ...
|
چهارشنبه 86 بهمن 17 11:52 صبح
|
شکسپیر: اگر کسی را دوست داری، رهایش کن سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده. دانشجوی زیست شناسی: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ... او تکامل خواهد یافت. دانشجوی آمار: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ... اگر دوستت داشته باشد، احتمال برگشتنش زیاد است و اگرنه احتمال ایجاد یک رابطه مجدد غیر ممکن است. دانشجوی فیزیک: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه یا اصطکاک بیشتر از انرژی بوده و یا زاویه برخورد میان دو شیء با زاویه صحیح هماهنگ نبوده است. دانشجوی حسابداری: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت، رسید انبار صادر کن و اگرنه، برایش اعلامیه بدهکار بفرست. دانشجوی ریاضی: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت، طبق قانون 2=1+1 عمل کرده و اگرنه در عدد صفر ضربش کن. دانشجوی کامپیوتر: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت، از دستور کپی – پیست استفاده کن و اگر نه بهتر است که دیلیت اش کنی. دانشجوی خوشبین: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ... نگران نباش برمی گردد. دانشجوی عجول: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ... اگر در مدت زمانی معین برنگشت فراموشش کن. دانشجوی شکاک: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت، از او بپرس «چرا»؟ دانشجوی صبور: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ... اگر برنگشت، منتظر بمان تا برگردد. دانشجوی رشته صنایع: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ... اگر برنگشت، بازهم به حال خود رهایش کن، این کار را مرتب تکرار کن .....
|
|
نظرات شما ()
|
|
|